زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با امام علیهالسلام در بازگشت به کربلا
شاعر : سید حجت بحرالعلومی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب شعر : غزل
برخیز و ببـین عاقـبت و آخرمان را لبهای ترک خورده و چشم ترمان را
برخیز که از باغ خزان خورده ببینی گـلهـای کـبــود آمـدۀ پـرپـرمــان را
در آتـش خـیـمه دل من رفـت مـدیـنه آمـد نـظـرم ســوخـتـن مــادرمـان را
بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت طوفان سـتم بُرد زر و زیـورمان را
کم بـود بیـفـتـم به خـدا از روی ناقـه بر نیـزه که دیدم سـر آب آورمان را
در امـنـیت کـامل چـشـمان تو بـودیم با نیـزه گرفـتـند که دور و برمان را
یک شهر به ماخیره و من خیره به چشمت دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را
جان دادن ما در ملا عام طبیعی است هر چند نبردهست کسی معجرمان را
از شام همین قـدر بگویم که شکستند با ضرب لگـد شاخۀ نیـلـوفـرمان را
در فکر ربابـیم هـمه گر چه گرفـتـیم گهـواره چـوبـی عـلیاصغـرمـان را
|